کد مطلب:161248 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:179

ظهر عاشورا و شهادت یاران امام
هنگام ظهر، ابوثمامه ی عمرو بن عبدالله صائدی وقت نماز را یادآور شد و به امام عرض كرد: جانم به فدایت! من پیش از شما شهید خواهم شد، اما دوست دارم امروز نماز ظهر را با شما بخوانم. امام حسین علیه السلام نیز از او تمجید كرد و دعا نمود كه در پیشگاه خدا، از نمازگزاران باشد. آن حضرت به نماز ایستادند و این یكی از عاشقانه ترین و زیباترین نمازهای تاریخ است كه با جماعت قلیلی از برگزیدگان امام برگزار شد. دو ركعت نماز ظهر بصورت خوف، كه در فاصله ی چند دقیقه برگزار شد. برای حفاظت از امام علیه السلام و جلوگیری از تیرها، سعید بن عبدالله و زهیر بن قین اعلام آمادگی كردند تا سپر حضرت شوند. [1] سعید بن عبدالله علاوه بر زخم نیزه ها و شمشیرها بر اثر سیزده تیر، به شهادت می رسد. زهیر نیز زخمی شد و بعد از نماز در حملات بعدی توسط سپاه شقاوت و عداوت به افتخار شهادت نائل آمد [2] .

با تدبیر امام علیه السلام داخل خندق پر از آتش بود تا مبادا دشمن از پشت، به خیام حرم تعرضی بكند.

پس از اینكه یاران امام حسین علیه السلام یك به یك شربت شهادت نوشیدند، نوبت به اهل بیت خاص، یعنی سادات بنی هاشم رسید. اولین كس علی بن الحسین علیه السلام یعنی علی اكبر علیه السلام بود. در روز عاشورا به محض اینكه این جوان برومند و خوش سیما از پدر


اذن جهاد خواست، امام بی درنگ به او اجازه دادند. نقل است كه آن حضرت با رشادت خود، 200 نفر از دشمنان را به هلاكت رساند. [3] تا اینكه مرة بن منقذ عبدی، آنجناب را از اسب به زیر انداخت و گروهی از دشمن به آن حضرت حمله كرده و با شمشیر او را به شهادت رساندند. [4] در این حال علی اكبر علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فریاد برآورد: «السلام علیك یا ابتاه». این جدم رسول خداست كه مرا سیراب كرد و او امشب در انتظار توست. [5] سیدالشهداء علیه السلام به بالین فرزند دلبندش آمد. حضرت زینب علیهاالسلام نیز خود را بر روی علی اكبر علیه السلام انداخت و بعد از آن، امام دستور دادند پیكر او را از میدان بیرون بردند. [6] .

بعد از شهادت علی اكبر علیه السلام، خاندان عقیل بن ابیطالب كه 6 نفر بودند، عازم میدان شدند و یكی پس از دیگری به شهادت رسیدند. بعد از آن خاندان جعفر بن ابیطالب كه 4 نفر بودند، به میدان رفتند. سپس فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام كه 4 نفر بودند به میدان رفته و بعد از آن فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام كه 8 نفر بودند، و هفتمین آنها حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود، به شهادت رسیدند. [7] .

هنگامی كه ابوالفضل العباس علیه السلام [8] . از مولا و برادر خود اذن جهاد خواستند، امام از او


خواست تا برای اهل حرم و كودكان تشنه، قدری آب تهیه كند. چون حضرت در روزهای گذشته نیز از نهر علقمه آب آورده بودند، لقب سقاء به او دادند. ایشان پس از آنكه 80 نفر از سپاهیان دشمن را در مسیر نهر علقمه به هلاكت رساند، به داخل آب رفته و دست بردند تا مقداری آب بنوشند، اما وقتی به یاد تشنگی و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام افتادند، آب را رها كرده و مشك را پر از آب نمودند و به سرعت برگشتند. در مسیر بازگشت، عده ای از پشت نخلها به حضرت یورش بردند، كه ایشان در نهایت به محاصره ی ناجوانمردانه ی دشمن درآمدند. یكی از سپاهیان كفر بنام نوفل ارزق دست راست آنجناب را قطع كرد. حضرت مشك آب را به دوش گرفته و با دست دیگر، پرچم را نگهداشتند؛ كه لحظه ای بعد حكیم بن طفیل، دست چپ ایشان را قطع كرد. ابوالفضل العباس علیه السلام با آن رشادت مثال زدنی، گرچه عده ی زیادی را به درك واصل كرد، ولی در اثر هجوم انبوه آنان و بر اثر برخورد تیر و نیزه ها، صورت و چشم به شدت مجروح شده و مشك آب نیز سوراخ شد. مشك از دهان حضرت رها شد و بر زمین افتاد. عمودی آهنین از پشت، بر سر حضرت زدند و ایشان از روی اسب به زمین افتادند. امام حسین علیه السلام از دور ناظر این


واقعه بود كه به سرعت خود را رساندند، لشكر دشمن را متفرق نموده و بر بالین برادر حاضر شدند. حضرت در حالیكه پیكر خونین برادر را در آغوش گرفته بودند، فرمودند: «الان انكسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی» [9] یعنی الان دیگر كمرم شكست و امیدم ناامید شد. نقل است كه چون خبر شهادت ابوالفضل العباس علیه السلام به اهل خیام رسید، فریاد برآوردند كه وای بر اسیری؛ چرا كه شجاعت و فداكاری آن حضرت بی نظیر بود و اگر به شهادت نمی رسیدند، تعرض به خیمه ها و به اسارت گرفتن اهل بیت علیهم السلام توسط دشمن، امری محال بود.

بعد از اینكه یاران امام حسین علیه السلام به شهات رسیدند و جز اهل حرم كسی باقی نماند، حضرت برای خداحافظی و وداع با اهل بیت علیهم السلام به خیمه ها آمدند. حضرت در روز عاشورا چند بار وداع نمودند. وداع اول زمانی بود كه به خیمه آمدند و از خواهرش زینب علیهاالسلام پیراهنی كهنه طلبیدند تا زیر لباس بپوشند و در همین مرحله بود كه علی اصغر علیه السلام را به آغوش گرفت تا با او نیز وداع كند. [10] وداع دوم آن حضرت، خداحافظی با فرزندش حضرت سجاد علیه السلام بود كه بعلت بیماری داخل خیمه بستری بودند. حضرت وداعی هم با دخترشان سكینه علیهاالسلام داشتند كه بسیار جانسوز بود و سرانجام آخرین وداع، زمانی بود كه حضرت زخمهایی برداشته بودند و برای خداحافظی با اهل بیت علیهم السلام آمدند و خطاب به آنها فرمودند: «آماده ی بلا باشید و بدانید كه خداوند پشتیبان و نگهبان شماست» و در ادامه اهل بیت علیهم السلام را دعوت به صبر نمودند. [11] و هنگامی كه عازم میدان بودند، خطاب به همه اهل حرم اینگونه فرمودند: «یا سكینة یا فاطمة یا زینب و یا ام كلثوم! علیكن منی السلام» [12] و این نشان از دیدار آخرین


بود. اهل خیام نیز چون یقین كردند كه دیگر حضرت را زنده نخواهند دید، به شدت متأثر شده و بسیار گریستند.

همانطور كه اشاره شد، حضرت در یكی از وداعهای خود با اهل بیت علیهم السلام، طفل شیرخواره ی خود علی اصغر علیه السلام را گرفتند تا سیراب كنند. امام حسین علیه السلام در حالیكه علی اصغر علیه السلام را روی دستان خود قرار داده بودند، خطاب به دشمن فرمودند: «اگر به من رحم نمی كنید، به این كودك ترحم كنید» [13] كه در همین هنگام به دستور عمرسعد، حرمله (لعنت الله علیه) تیر سه شعبه ای را كه توان از پای درآوردن مرد قوی هیكل را داشت، گلوی نازنین علی اصغر علیه السلام را هدف و آنرا گوش تا گوش برید. امام حسین علیه السلام با قلبی شكسته، خون علی اصغر علیه السلام را مشت كردند و به آسمان پاشید و از خدا تقاضا كردند كه این قربانی نیز مورد قبول او واقع شود. [14] .


[1] بحارالانوار ج 45، ص 21.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 246 - تنقيح المقال ج 2، ص 28.

[3] نفس المهموم، ص 308.

[4] ارشاد شيخ مفيد ج 2، ص 106.

[5] ابصار العين، ص 23 - مقاتل الطالبين، ص 116.

[6] ارشاد شيخ مفيد ج 2، ص 107.

[7] قصه ي كربلا، ص 335 الي 343.

[8] عباس بن علي، فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام، برادر سيدالشهداء عليه السلام، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين عليه السلام در روز عاشورا بود. مادرش فاطمه ي كلابيه بود، كه بعدها با كنيه ي ام البنين شهرت يافت.

امام علي عليه السلام پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، با ام البنين ازدواج كرد. عباس، عبدالله، جعفر و عثمان ثمره اين ازدواج بودند و عباس، بزرگترين فرزند ام البنين بود. همه ي فرزندان ام البنين در كربلا و در ركاب امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند.

ولادت عباس بن علي عليه السلام را در چهارم شعبان، سال 26 هجري نوشته اند. وقتي اميرالمؤمنين عليه السلام شهيد شد، عباس 14 سال داشت. كنيه اش ابوالفضل و ابوفاضل بود؛ و از معروفترين لقب هايش، قمر بني هاشم، سقا، صاحب لواء الحسين، علمدار، ابوالقربه، عبد صالح، باب الحوايج و... است.

عباس با لبابه، دختر عبيدالله بن عباس - پسرعموي پدرش - ازدواج كرد و از اين ازدواج، دو پسر به نامهاي عبيدالله و فضل يافت. نامگذاري كنيه ي عباس بن علي عليه السلام به اباالفضل، به اين جهت است كه وي داراي فرزندي بنام فضل بود.

آن حضرت قامتي رشيد، چهره اي زيبا و شجاعتي كم نظير داشت. و به خاطر سيماي جذابش، او را قمر بني هاشم مي گفتند.

در حادثه كربلا، سمت پرچمداري سپاه امام حسين عليه السلام و سقايي خميه هاي اطفال و اهل بيت امام عليه السلام را داشت و در ركاب برادر، غير از تهيه ي آب، نگهباني خميه ها و امور مربوط به آسايش و امنيت خاندان حسين بن علي عليه السلام نيز بر عهده ي او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسايش و امنيت داشتند (فرهنگ عاشورا، ص 316 و 317).

[9] بحارالأنوار، ج 45، ص 42 - مقتل خوارزمي ج 2، ص 30 - معالي السبطين ج 1، ص 446.

[10] در كتب مقتل، از اين طفل شيرخواره به علي اصغر عليه السلام، طفل رضيع يا عبدالله ياد شده است؛ و اين نظر كه هر دو يكي باشد، ظاهرا صحيح به نظر مي رسد. (به نقل از فرهنگ عاشورا، ص 323 و ص 348).

[11] مقتل الحسين عليه السلام مقرم، ص 337.

[12] معالي السبطين ج 2، ص 25 - نفس المهموم، ص 346.

[13] معالي السبطين ج 1، ص 423 - نفس المهموم.

[14] ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص 108 - نفس المهموم، ص 349.